اتوبوس آبی

ساخت وبلاگ
 آنشب فقط من و او بودیم. نه که من و او ؛ من و جنازه ی او. صدای سیناترا هم توی اتاق یچیده بود.لم داده بودم روی کاناپه ی وسط هال و سیگار می کشیدم و نمی دانستم چه کنم. چطور می توانستم ثابت کنم که او را م اتوبوس آبی...
ما را در سایت اتوبوس آبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aotobousabee3 بازدید : 89 تاريخ : سه شنبه 27 اسفند 1398 ساعت: 4:44

 

عودی که تازه خریده بود را روشن کرده بود و آهنگی از کاست قدیمی اش را گذاشته بود که بخواند. 

تنها بود. سیگاری هم روشن کرد و لیوانش را پُر کرد. 

بعد از این فقط تصاویری گنگ از زنانی بود. از جاده هایی. از لحظاتی که برایش آشنا بودند. 

 

 

اتوبوس آبی...
ما را در سایت اتوبوس آبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aotobousabee3 بازدید : 83 تاريخ : سه شنبه 27 اسفند 1398 ساعت: 4:44